رمان Daisy Haites

aised by her older brother Julian since their parents were murdered, Daisy has never been able to escape the watchful gaze of her gang-lord brother. But Julian’s line of work means that Daisy’s life is… complicated.

And things don’t become any easier when she falls hard for the beautiful and emotionally unavailable Christian Hemmes, who also happens to be one of the few men in London who doesn’t answer to Julian.

Christian’s life is no walk in the park either, since he’s in love with his best friend’s girlfriend, Magnolia Parks.

He’s happy enough to use Daisy to throw off the scent of his true affections – until she starts to infiltrate those too.

As their romance blossoms into something neither were anticipating, Daisy, Christian, and Julian must come to terms with the fact that in this life everything comes at a price. As their relationships intersect and tangle, they all learn that sometimes life’s most worthwhile pursuits can only be paid in blood.

دیزی که از زمان کشته شدن پدر و مادرشان توسط برادر بزرگترش جولیان حمایت می شود، هرگز نتوانسته است از نگاه مراقب برادر باند-ارباب خود فرار کند. اما خط کاری جولیان به این معنی است که زندگی دیزی … پیچیده است. و وقتی او به سختی با کریستین همس زیبا و از نظر احساسی در دسترس نیست، که اتفاقاً یکی از معدود مردان لندن است که به جولیان پاسخ نمی دهد، همه چیز آسان تر نمی شود. زندگی کریستین نیز راه رفتن در پارک نیست، زیرا او عاشق دوست دختر بهترین دوستش، ماگنولیا پارکس است. او به اندازه کافی خوشحال است که از دیزی برای از بین بردن عطر عشق واقعی خود استفاده می کند – تا زمانی که او شروع به نفوذ به آنها کند. از آنجایی که عشق آنها به چیزی تبدیل می‌شود که هیچ‌کدام آن‌ها را پیش‌بینی نمی‌کردند، دیزی، کریستین و جولیان باید با این واقعیت کنار بیایند که در این زندگی همه چیز بهایی دارد. وقتی روابط آنها در هم می‌پیچد و در هم می‌پیچد، همه آنها یاد می‌گیرند که گاهی اوقات ارزشمندترین کارهای زندگی را فقط می‌توان با خون پرداخت کرد.