-60%
-
از فروشگاه تحویل بگیرید
برای برداشتن امروز
رایگان
-
تحویل پیک
پیک ما به آدرس مشخص شده تحویل می دهد
2 ال 3 روز
رایگان
- تحویل پیک DHL
پیک DHL به آدرس مشخص شده تحویل می دهد
2 ال 3 روز
رایگان
این کتاب جلد دوم از سری رمان های “ارباب حلقه ها” به زبان آلمانی می باشد.
Hurry and get discounts on all Apple devices up to 20%
Sale_coupon_15
۶۰۰,۰۰۰ تومان ۲۴۰,۰۰۰ تومان
موجود!
موجود!
برای برداشتن امروز
رایگان
پیک ما به آدرس مشخص شده تحویل می دهد
2 ال 3 روز
رایگان
پیک DHL به آدرس مشخص شده تحویل می دهد
2 ال 3 روز
رایگان
اطلاعات بیشتر
Im Innern des Tals standen hoch auf einem Felssockel an den schwarzen Knien des Ephel Dúath die Mauern und Türme von Minas Morgul.
Alles ringsum war dunkel, die Erde wie der Himmel, doch die Stadt selbst hatte Licht. Bleicher noch als der schwindsüchtige Mond in einer langsamen Verfinsterung war dieses Licht flimmernd und wehend wie ein giftiger Verwesungsdunst, ein Leichenlicht, ein Licht, das nichts erhellte.
Die Fenster in den Mauern und im Turm, ungezählte schwarze Löcher, blickten nach innen ins Leere; doch die Turmspitze drehte sich langsam, erst in die eine Richtung, dann in die andere, ein riesiger, in die Nacht hinausschielender Gespensterkopf. Frodo spürte, wie seine Sinne zu kreiseln begannen und sein Geist sich verdunkelte. Plötzlich, wie von einer anderen Kraft als dem eigenen Willen getrieben, stürmte er vorwärts, taumelnd, die Hände wie zum Greifen ausgestreckt.
Der leuchtende Turm lockte ihn, und er kämpfte gegen den Wunsch an, über die schimmernde Straße zum Tor hinaufzurennen.
Umzukehren kostete ihn Mühe, und er spürte, wie der Ring sich sträubte und an der Kette um seinen Hals zog. Auch seine Augen schienen, als er sie abwendete, einstweilen erblindet zu sein. Die Dunkelheit vor ihm war undurchdringlich.
در قلب دره، بر روی یک پایه سنگی در زانوهای سیاه افل دوث، دیوارها و برجهای میناس مورگول قرار داشت. همه چیز در اطراف تاریک بود، زمین و آسمان، اما خود شهر نور داشت. رنگ پریدهتر از ماه مصرفکننده در یک خسوف آهسته، این نور مانند بخار سمی زوال، نور جسد، نوری که هیچ چیز را روشن نمیکرد، سوسو میزد و میلرزید. پنجرههای دیوارها و برج، سیاهچالههای بیشماری، به داخل فضای خالی نگاه میکردند.
اما بالای برج به آرامی چرخید، ابتدا در یک جهت، سپس در جهت دیگر، یک سر بزرگ شبح مانند به سمت شب نگاه می کرد. فرودو احساس کرد حواسش شروع به چرخیدن کردند و ذهنش تاریک شد. ناگهان، گویی توسط نیرویی غیر از اراده خودش رانده شده بود، با تلو تلو خوردن به جلو هجوم آورد و دستانش را دراز کرده بود که انگار می خواهد چنگ بزند. برج درخشان به او اشاره کرد، و او با اصرار برای فرار از خیابان درخشان به سمت دروازه مبارزه کرد.
برای چرخاندن تلاش کرد، و او احساس کرد که حلقه بر روی زنجیر دور گردنش میچرخد و میکشد. به نظر می رسید که چشمان او هم برای مدتی کور شده بودند که آنها را برگرداند. تاریکی پیش روی او غیر قابل نفوذ بود……….
وزن | 0.305 کیلوگرم |
---|---|
گروه سنی |
12 سال به بالا |
نوع جلد |
Paperbacke (شومیز یا نرم) |
تعداد صفحات |
372 |
نویسنده | |
ژانر | |
نوع کاغذ |
بالکی کرم رنگ |
نوع چاپ |
سیاه و سفید (تک رنگ_دیجیتال) |
قطع (اندازه) |
رقعی (14cm*21cm) |
سطح رمان |
موجود
موجود
موجود
موجود
موجود
موجود
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.