رمان Conversation With Friends

A sharply intelligent novel about friendship, lust, jealousy, and the unexpected complications of adulthood in the 21st century

Frances is a cool-headed and darkly observant young woman vaguely pursuing a career in writing while studying in Dublin. Her best friend and comrade-in-arms is the beautiful and endlessly self-possessed Bobbi. At a local poetry performance one night, Frances and Bobbi catch the eye of Melissa, a well-known photographer, and as the girls are then gradually drawn into Melissa’s world, Frances is reluctantly impressed by the older woman’s sophisticated home and tall, handsome husband, Nick. However amusing and ironic Frances and Nick’s flirtation seems at first, it gives way to a strange intimacy, and Frances’ friendship with Bobbi begins to fracture. As Frances tries to keep her life in check, her relationships increasingly resist her control: with Nick, with her difficult and unhappy father, and finally, terribly, with Bobbi.

Desperate to reconcile her inner life to the desires and vulnerabilities of her body, Frances’ intellectual certainties begin to yield to something new: a painful and disorienting way of living from moment to moment.

Written with gemlike precision and marked by a sly sense of humor, Conversations with Friends is wonderfully alive to the pleasures and dangers of youth and the messy edges of female friendshi.

رمانی بسیار هوشمندانه درباره دوستی، شهوت، حسادت و عوارض غیرمنتظره بزرگسالی در قرن بیست و یکم

فرانسیس یک زن جوان خونسرد و سیاه‌بین است که در حین تحصیل در دوبلین به طور مبهم به دنبال حرفه نویسندگی است. بهترین دوست و همرزم او بابی زیبا و بی نهایت خوددار است. در یک اجرای شعر محلی یک شب، فرانسیس و بابی چشم ملیسا، یک عکاس مشهور را به خود جلب می کنند، و در حالی که دختران به تدریج به دنیای ملیسا کشیده می شوند، فرانسیس با اکراه تحت تاثیر خانه پیچیده و شوهر قدبلند و خوش تیپ زن مسن، نیک قرار می گیرد. لاس زدن فرانسیس و نیک هر چقدر هم که در ابتدا سرگرم کننده و کنایه آمیز به نظر می رسد، جای خود را به صمیمیت عجیبی می دهد و دوستی فرانسیس با بابی شروع به شکستگی می کند. همانطور که فرانسیس سعی می کند زندگی خود را کنترل کند، روابط او به طور فزاینده ای در برابر کنترل او مقاومت می کند: با نیک، با پدر سخت و ناراضی اش، و در نهایت، به طرز وحشتناکی، با بابی.

قطعیت های فکری فرانسیس که از آشتی دادن زندگی درونی خود با امیال و آسیب پذیری های بدنش ناامید است، شروع به تسلیم شدن به چیز جدیدی می کند: شیوه ای دردناک و سرگردان از لحظه به لحظه زندگی.

مکالمات با دوستان که با دقت جواهری نوشته شده و با حس شوخ طبعی مشخص شده است، به طرز شگفت انگیزی با لذت ها و خطرات جوانی و لبه های آشفته دوستی زنانه زنده است.