آشپزی با فرهنگ کشورها عجین شده است و به همین دلیل اصطلاحات و کلماتی که در آشپزی به کار میرود، در زبان ملت ها ریشه دوانده است. در این مطلب لیستی از پرکاربردترین و رایجترین اصطلاحات آشپزی به انگلیسی را در اختیارتان قرار دادهایم. پیشنهاد میکنیم اصطلاحات انگلیسی مربوط به غذاها را نیز مطالعه کنید.
فهرست مطالب نمایش
افعال آشپزی به انگلیسی
فعل آشپزی | معنی | فعل آشپزی | معنی |
Saute | تفت دادن در روغن اندک | Poach | پختن در آب با دمای کم |
Crush | له کردن | Steam | بخارپز کردن |
Whisk | هم زدن | Chop | خرد کردن در سایزهای مختلف |
Beat | هم زدن برای مخلوط کردن | Dice | مکعبی خرد کردن |
Grill | کباب کردن | Mince | ریز خرد کردن |
Boil | جوشاندن | Grate | رنده کردن |
Bake | پختن در فر | Peel | پوست کندن |
Roast | بریان کردن | Season | مزه دار کردن با اضافه کردن نمک، فلفل و ادویهها |
Fry | سرخ کردن در روغن | Toss | به هم زدن مواد غذایی |
Blanch
| جوشاندن و سرد کردن سریع سبزیجات | Broil | گریل کردن با حرارت بالا |
Braise | پختن آرام در مایع | Rub | مالیدن (مثلا مالیدن ادویه روی گوشت) |
Deglaze | اضافه کردن مایع به برای جدا کردن مواد چسبیده ماهیتابه
| Whip | هم زدن سریع برای هوادهی و افزایش حجم |
Fold | آرام ترکیب کردن مواد خصوصا با لیسک
| Knead | ورز دادن خمیر |
Blend | مخلوط کردن کامل مواد | Glaze | لایه لایه کردن |
Sear | سریع برشته کردن سطح گوشت | Stuff | پر کردن |
Toast | خشک و برشته کردن سطح غذا | Melt | ذوب کردن |
slice | خر کردن به صورت صفحات نازک و تخت | Boil | جوشاندن در آب |
لیست اصطلاحات آشپزی به انگلیسی
اصلاحات آشپزی | معنی فارسی | اصلاحات آشپزی | معنی فارسی |
Al dente | پاستا یا برنج نیمپز | Caramelize | قهوهای و شیرین کردن |
Marinate | خواباندن در سس برای طعمدار کردن | Blanch | جوشاندن کوتاه و سرد کردن سریع |
Braise | پختن آرام در مایع | Brine | خواباندن در محلول آب نمک |
Dredge | پوشاندن با آرد یا آرد سوخاری | Julienne | برش دادن به شکل نازک و بلند |
Macerate | خیساندن مواد غذایی خشک در مایع | Proof | استراحت دادن به خمیر |
Sear | برشته کردن سریع سطح گوشت | Temper | تنظیم دما و قوام مواد غذایی |
Zest | رنده کردن پوست مرکبات | Parboil | نیمپز کردن |
Score | ایجاد برشهای سطحی روی گوشت یا سبزیجات برای مزه دار کردن | Steep | خیساندن مواد خشک در مایع تا زمانی که طعم مواد خشک را بگیرد |
Trussing | بستن پاها و بالهای مرغ کامل | Sweating | پختن سبزیجات با حرارت ملایم طوری که آب آن کشیده شود |
Sift | الک کردن | Roux | ترکیب آرد و چربی برای غلیظ کردن سس |
Baste | مرطوب کردن غذا با سس | Reduce | فرایند جوشاندن برای غلیظ شدن مایعات یا سس |
Scald | گرما دادن به مایعات تا به نقطه جوش برسد و حباب ریز ایجاد شود | Simmer | فرایند پخت در مایعات با شعله کم |
Skim | گرفتن کف از روی مواد گوشتی در حال جوش | Reconstitute | خیساندن سبزیجات و میوههای خشک با آب |
Stir | به آرامی با قاشق هم زدن غذایی که در حال پخت آرام است | Garnish | تزیین کردن غذا |
Pinch | مقداری کمی از مواد خشک که بین دو انگشت جا میشود | Thaw | ذوب کردن سریع یخ |
اسامی وسایل آشپزی به انگلیسی
وسایل آشپزی به انگلیسی | معنی فارسی | وسایل آشپزی به انگلیسی | معنی فارسی |
Knife | چاقو | Cutting board | تخته برش |
Spatula | کفگیر | Tongs | انبر |
Peeler | پوستگیر | Blender | مخلوطکن |
Grater | رنده | Rolling pin | وردنه |
Colander | آبکش | Frying pan | تابه |
Saucepan | قابلمه یا تابه با دسته بلند | Measuring spoons | قاشقهای اندازهگیری |
Measuring cups | پیمانه اندازهگیری | Pizza cutter | برشزن پیتزا |
Mandoline | رنده ورقهکن | Thermometer | دماسنج |
Pastry brush | قلموی شیرینیپزی | Ladle | ملاقه |
Sieve | الک | Mortar and pestle | هاون و دسته هاون |
Kitchen shears | قیچی آشپزخانه | Zester | رنده مخصوص پوست مرکبات |
Can opener | درببازکن | Griddle | ماهیتابه صاف |
Dutch oven | قابلمه چدنی | Salad spinner | آبگیر سبزیجات |
Garlic press | سیر لهکن | Whisk | همزن دستی |
Rolling mat | حصیر مخصوص رول کردن | Egg separator | جداکننده سفیده و زرده تخممرغ |
Kitchen scale | ترازو آشپزخانه | Meat tenderizer | گوشت کوب |
Meat tenderizer | نرمکننده گوشت | Cake pan | قالب کیک |
Chafing dish | ظرف گرمکننده غذا | Pasta fork | چنگال پاستا |
Ice cube tray | قالب یخ | Lemon squeezer | آبمیوهگیر لیمو |
Gravy boat | ظرف سس | Trivet | زیر قابلمهای |
Crepe pan | تابه کرپ | Cheese slicer | برشزن پنیر |
Bottle opener | دربباز کن بطری | Spice rack | قفسه ادویه |
Cheese grater | رنده پنیر | Pizza stone | صفحهای که خمیر پیتزا برای پخت روی آن قرار میگیرد |
Food storage containers | ظروف نگهداری غذا | Potato masher | پورهکن سیبزمینی |
Chopper | خردکن | Nutcracker | آجیل خرد کن |
Pasta spoon | قاشق پاستا | Griddle | ماهیتابه صاف |
Apple corer | وسیلهای برای خارج کردن هستههای سیب | Cookie cutter | قالب بیسکوییت |
Flour sifter | الک لیوانی آرد | Funnel | قیف |
لیست وسایل آشپزی برقی به انگلیسی
وسایل آشپزی به انگلیسی | معنی فارسی | وسایل آشپزی به انگلیسی | معنی فارسی |
Ice cream maker | بستنی ساز | Instant Pot | زودپز برقی |
Oven | فر | Food mill | آسیاب مواد غذایی |
Baking sheet | سینی فر | Electric kettle | کتری برقی |
Steamer | بخارپز | Food processor | غذاساز |
Coffee grinder | آسیاب قهوه | Double boiler | بخارپز دو جداره |
Butter churn | دستگاه کرهسازی | Blender | مخلوطکن |
Cooker | اجاق گاز | Butcher block | سطح چوبی برای برش مواد غذایی و آشپزی |
Pressure cooker | زودپز | Slow cooker | آرامپز |
Rice cooker | پلوپز | Grinder | مخلوط کن |
Meat grinder | چرخ گوشت | Electric mixer | همزن برقی |
Fryer | سرخکن برقی | Coffeemaker | قهوه ساز |
سخن پایانی
دیدن کلیپها و ولاگهای آشپزی یکی از سرگرمیهای این دوره است. از آنجایی که زبان انگلیسی برای هر مفهوم، کلمه، عبارت و افعال خاص خود را دارد، اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی بسیار متنوع هستند. امیدواریم بتوانید از این مجموعه لغات آشپزی به انگلیسی که در اختیارتان قرار دادیم، به عنوان یک مرجع استفاده کنید.