آموزشی

‏۱۵۰ اصطلاح و عبارت آشپزی پرکاربرد به انگلیسی

آشپزی با فرهنگ کشورها عجین شده است و به همین دلیل اصطلاحات و کلماتی که در آشپزی به کار می‌رود، در زبان ملت‎ ‎ها ریشه دوانده ‏است. در این مطلب لیستی از پرکاربردترین و رایج‌ترین اصطلاحات آشپزی به انگلیسی را در اختیارتان قرار داده‌ایم. پیشنهاد می‌کنیم اصطلاحات انگلیسی مربوط به غذاها را نیز مطالعه کنید.

افعال آشپزی به انگلیسی

فعل آشپزی معنی فعل آشپزی معنی
Saute تفت دادن در روغن اندک Poach پختن در آب با دمای کم
Crush له کردن Steam بخارپز کردن
Whisk هم زدن Chop‏ ‏ خرد کردن  در سایزهای مختلف
Beat هم زدن برای مخلوط کردن Dice‏ مکعبی خرد کردن
Grill کباب کردن Mince‏ ‏ ریز خرد کردن
Boil جوشاندن Grate‏ ‏ رنده کردن
Bake پختن در فر Peel‏ ‏ پوست کندن
Roast بریان کردن Season‏ ‏ مزه دار کردن با اضافه کردن نمک، فلفل و ادویه‌ها
Fry سرخ کردن در روغن Toss‏ ‏ به هم زدن مواد غذایی
Blanch

 

جوشاندن و سرد کردن سریع سبزیجات Broil‏ ‏ گریل کردن با حرارت بالا
Braise‏ ‏ پختن آرام در مایع Rub مالیدن (مثلا مالیدن ادویه روی گوشت)
Deglaze‏ ‏ اضافه کردن مایع به برای جدا کردن مواد چسبیده ماهیتابه

 

Whip هم زدن سریع برای هوادهی و افزایش حجم
Fold آرام ترکیب کردن مواد خصوصا با لیسک

 

Knead ورز دادن خمیر
Blend مخلوط کردن کامل مواد Glaze لایه‌ لایه کردن
Sear سریع برشته کردن سطح گوشت Stuff پر کردن
Toast خشک و برشته کردن سطح غذا Melt ذوب کردن
slice خر کردن به صورت صفحات نازک و تخت Boil جوشاندن در آب

اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی

لیست اصطلاحات آشپزی به انگلیسی

اصلاحات آشپزی معنی فارسی اصلاحات آشپزی معنی فارسی
Al dente پاستا یا برنج نیم‌پز Caramelize قهوه‌ای و شیرین کردن
Marinate خواباندن در سس برای طعم‌دار کردن Blanch جوشاندن کوتاه و سرد کردن سریع
Braise پختن آرام در مایع Brine خواباندن در محلول آب نمک
Dredge پوشاندن با آرد یا آرد سوخاری Julienne برش دادن به شکل نازک و بلند
Macerate خیساندن مواد غذایی خشک در مایع Proof استراحت دادن به خمیر
Sear برشته کردن سریع سطح گوشت Temper تنظیم دما و قوام مواد غذایی
Zest رنده کردن پوست مرکبات Parboil نیم‌پز کردن
Score ایجاد برش‌های سطحی روی گوشت یا سبزیجات برای مزه دار کردن Steep خیساندن مواد خشک در مایع تا زمانی که طعم مواد خشک را بگیرد
Trussing بستن  پاها و بال‌های مرغ کامل Sweating پختن سبزیجات با حرارت ملایم طوری که آب آن کشیده شود
Sift الک کردن Roux ترکیب آرد و چربی برای غلیظ کردن سس
Baste مرطوب کردن غذا با سس Reduce فرایند جوشاندن برای غلیظ شدن مایعات یا سس
Scald گرما دادن به مایعات تا به نقطه جوش برسد و حباب ریز ایجاد شود Simmer فرایند پخت در مایعات با شعله کم
Skim گرفتن کف از روی مواد گوشتی در حال جوش Reconstitute خیساندن سبزیجات و میوه‌های خشک با آب
Stir به آرامی با قاشق هم زدن غذایی که در حال پخت آرام است Garnish تزیین کردن غذا
Pinch مقداری کمی از مواد خشک که بین دو انگشت جا می‌شود Thaw ذوب کردن سریع یخ

لغات آشپزی به انگلیسی‏

اسامی وسایل آشپزی به انگلیسی

وسایل آشپزی به انگلیسی

معنی فارسی

وسایل آشپزی به انگلیسی

معنی فارسی

Knife چاقو Cutting board تخته برش
Spatula کفگیر Tongs انبر
Peeler پوست‌گیر Blender مخلوط‌کن
Grater رنده Rolling pin وردنه
Colander آبکش Frying pan تابه
Saucepan قابلمه یا تابه با دسته بلند Measuring spoons قاشق‌های اندازه‌گیری
Measuring cups پیمانه اندازه‌گیری Pizza cutter برش‌زن پیتزا
Mandoline رنده ورقه‌کن Thermometer دماسنج
Pastry brush قلموی شیرینی‌پزی Ladle ملاقه
Sieve الک Mortar and pestle هاون و دسته هاون
Kitchen shears قیچی آشپزخانه Zester رنده مخصوص پوست مرکبات
Can opener درب‌بازکن Griddle ماهیتابه صاف
Dutch oven قابلمه چدنی Salad spinner آبگیر سبزیجات
Garlic press سیر له‌کن Whisk همزن دستی
Rolling mat حصیر مخصوص رول کردن Egg separator جداکننده سفیده و زرده تخم‌مرغ
Kitchen scale ترازو آشپزخانه Meat tenderizer گوشت کوب
Meat tenderizer نرم‌کننده گوشت Cake pan قالب کیک
Chafing dish ظرف گرم‌کننده غذا Pasta fork چنگال پاستا
Ice cube tray قالب یخ Lemon squeezer آب‌میوه‌گیر لیمو
Gravy boat ظرف سس Trivet زیر قابلمه‌ای
Crepe pan تابه کرپ Cheese slicer برش‌زن پنیر
Bottle opener درب‌باز کن بطری Spice rack قفسه ادویه
Cheese grater رنده پنیر Pizza stone صفحه‌ای که خمیر پیتزا برای پخت روی آن قرار می‌گیرد
Food storage containers ظروف نگهداری غذا Potato masher پوره‌کن سیب‌زمینی
Chopper خردکن Nutcracker آجیل خرد کن
Pasta spoon قاشق پاستا Griddle ماهیتابه صاف
Apple corer وسیله‌ای برای خارج کردن هسته‌های سیب Cookie cutter قالب بیسکوییت
Flour sifter الک لیوانی آرد Funnel قیف

وسایل برقی آشپزی به زبان انگلیسی

لیست وسایل آشپزی برقی به انگلیسی

وسایل آشپزی به انگلیسی معنی فارسی وسایل آشپزی به انگلیسی معنی فارسی
Ice cream maker بستنی ساز Instant Pot زودپز برقی
Oven فر Food mill آسیاب مواد غذایی
Baking sheet سینی فر Electric kettle کتری برقی
Steamer بخارپز Food processor غذاساز
Coffee grinder آسیاب قهوه Double boiler بخارپز دو جداره
Butter churn دستگاه کره‌سازی Blender مخلوط‌کن
Cooker اجاق گاز Butcher block سطح چوبی برای برش مواد غذایی و آشپزی
Pressure cooker زودپز Slow cooker آرام‌پز
Rice cooker پلوپز Grinder مخلوط کن
Meat grinder چرخ گوشت Electric mixer همزن برقی
Fryer سرخ‌کن برقی Coffeemaker قهوه ساز

سخن پایانی

دیدن کلیپ‌ها و ولاگ‌های آشپزی یکی از سرگرمی‌های این دوره است. از آن‌جایی که زبان انگلیسی برای هر مفهوم، کلمه، عبارت و افعال خاص خود را دارد، اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی بسیار متنوع هستند. امیدواریم بتوانید از این مجموعه لغات آشپزی به انگلیسی که در اختیارتان قرار دادیم، به عنوان یک مرجع استفاده کنید.

کتاب زبان اصلی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا