همه شما حداقل برای یکبار با یک وبسایت، ویدیو، پادکست یا مقاله روبرو شدهاید که به شما نوید یادگیری زبان با ضمیر ناخودآگاه و فقط با قرار گرفتن در محیط آن زبان میدهد. معروفترین مثالی که برای آن میزنند نیز مربوط به یادگیری زبان مادری است. تمام کودکان از زمان تولد در یک محیط زبانی ثابت قرار میگیرند و به واسطه قرار گرفتن در این محیط، میتوانند از سنین پایین به راحتی به زبان مادری خود صحبت کنند. عامل تاثیرگذار در این موضوع، ضمیر ناخودآگاه بوده که بخشی از ذهن است و در زمانی که حتی بدنبال افکار و اعمال خاصی نیستید، به صورت خودکار آنها را پیش میبرد. به طور مثال تنفسی که شما به آن فکر نمیکنید؛ اما به صورت ناخودآگاه در هر لحظه تنفس را انجام میدهید. یادگیری به شکل ناخودآگاه بدین صورت بوده که اطلاعات قدیم و جدید راجع به یک موضوع در ذهن شما سپرده شده و برای یادآوری طبقه بندی میشوند؛ حتی اگر نخواهید آنها را به ذهن بسپارید یا به یاد بیاورید.
یادگیری زبان به صورت ناخودآگاه (subconscious) نیز به همین شکل انجام میشود. شما مانند یک کودک که در محیط زبان مادری خود بزرگ شده و حتی افکارش نیز به آن زبان در ذهنش نقش میبندند، زبان را یاد میگیرید و پس از مدتی بدون آن که متوجه شوید، به صورت خودکار و بدون نیاز به فکر کردن آن را صحبت میکنید؛ مانند صحبت کردن به زبان مادری که نتیجه سالها تمرین و قرار گرفتن در محیط بوده، بدون آن که تلاشی برای یادگیری انجام دهد.
تکنیک طلایی برای یادگیری زبان انگلیسی با ضمیر ناخودآگاه
ترانزیستور، از قطعات بسیار کوچک ولی حیاتی در مدارهای الکترونیکی است که جریان برق مورد نیاز را همواره از خود عبور میدهد، بدون آن که برای این کار توجهی را جلب کند. ضمیرناخودآگاه نیز بسیار شبیه ترانزیستور بوده و بدون آن که شما بخواهید متوجه شوید، دائما از محیط اطرافتان اطلاعاتی را دریافت و ثبت میکند. حال اگر شما برای مدت طولانی در معرض یک موضوعی قرار بگیرید، آن موضوع بیشتر در ضمیر ناخودآگاه شما وارد میشود. برای زبان انگلیسی نیز این موضوع صدق میکند و باید خود را به اندازه کافی در معرض آن قرار بدهید و محیط خود را از منابع آن پر کنید.
6 تکنیک طلایی برای یادگیری زبان دوم با ضمیر ناخودآگاه وجود دارد که با کمک آنها میتوانید حواس پنج گانه و ضمیر ناخودآگاه خود را به راحتی درگیر یادگیری زبان کنید. این تکنیکها عبارتند از:
تعیین شیوه یادگیری و استفاده از روش های مرتبط با هر شیوه
اگر به اطرافیان خود توجه کنید؛ متوجه میشوید که هر کدام علاقه، توانمندی و استعداد متفاوتی دارند. به طور مثال برخی از افراد فن بیان خوبی دارند و میتوانند مطالب را به شیوایی بیان کنند یا این که برخی از افراد در شعر و نوشتن استعداد دارند. این تفاوتها در شیوه یادگیری نیز خود را نشان میدهند و هر فردی با توجه به ویژگیهای شخصیتی که دارد، در یکی از چهار شیوه یادگیری دیداری، شنیداری، لمسی و حرکتی و نوشتاری بهتر عمل میکند. با شناخت سبک یادگیری، میتوانید به آسانی در یادگیری زبان با ضمیر ناخودآگاه پیشرفت کنید و موفق باشید.
دیداری
اگر شیوه یادگیری شما به صورت دیداری باشد؛ در هرچیزی مخصوصا ارتباط با دیگران و جمع آوری اطلاعات، به تصاویر و رنگها بیشتر توجه دارید. علاقه مندی شما حول هنرهای تجسمی، یادداشت برداری، کشیدن تصاویر و تجسم و دیدن است.
برای یادگیری بهتر با شیوه دیداری میتوانید از موارد زیر کمک بگیرید:
- استفاده بیشتر از رنگ، تصویر و عکس برای یادگیری
- استفاده از عکسهای مرتبط به جای کلمات
- استفاده از خودکارها و مدادهای رنگی برای نوشتن
- مشخص کردن نکات مهم با علامتهای رنگی
- استفاده از نمودار
- کمک گرفتن از داستانهای تصویری
شنیداری
افرادی که یادگیری شنیداری دارند، نوا و صداها را دوست دارند، به موسیقی و ریتم و زیر و بم آن بسیار دقت میکنند و با شنیدن یک موسیقی عواطفشان بیدار میشوند. کار مورد علاقه این افراد تمام کارهایی است که با صدا ارتباط داشته باشد؛ مانند خواندن سرود. یادگیری بهتر با شیوه شنیداری میتواند از راههای زیر امکان پذیر باشد:
- آهنگ دادن به مطالب
- ضبط کردن دروس با صدای خود
- ساخت شعر کوتاه با مطالب
- تکرار بلند مطالب
- تدریس برای دیگر افراد
لمسی و حرکتی
این گونه افراد با لمس اشیا و کارهای عملی بهتر مطالب را یاد میگیرند و ترجیح میدهند که خودشان مستقیما مسائل را تجربه کنند. آدمهایی که یادگیری لمسی و حرکتی دارند، با فعالیت مداوم بیگانه نیستند و همواره از تمام حواس پنجگانه خود برای حل مشکلات و مسائل بهره میبرند. روشهای یادگیری لمسی و حرکتی برای زبان دوم با ضمیر ناخودآگاه عبارتند از:
- تحرکات جسمانی و فعالیتهای عملی
- لمس و دیدن اشیا
- حل معما و بازی
نوشتاری
یادگیری به شیوه نوشتاری بدین شکل است که افراد با کمک متن، مطالب را بهتر یاد میگیرند، حال این یادگیری میتواند با نوشتن باشد یا خواندن. به طور کل ترجیح میدهند که دریافت اطلاعاتشان به صورت کتبی باشد و به همین صورت نیز بیشتر اطلاعاتشان را تولید میکنند. در مدرسه و دانشگاه نیز بهترین عملکرد را در جزوه نویسی و امتحانهای کتبی دارند. یادگیری نوشتاری با راه حلهای زیر بهترین نتیجه را دارد:
- بلند خواندن درس
- خواندن مطالب به صورت اخبار و نمایشنامه
- مخفف کردن مطالب
آماده سازی ذهن
در یادگیری زبان دوم با ضمیرناخودآگاه، پرایمینگ میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. این تکنیک یک عمل روانشناختی و ناخودآگاه بوده و باعث آماده شدن ذهن قبل از شروع یک موضوع میشود. شما میتوانید قبل از شروع آموزش زبان با قرار دادن خود در یک محیطی مانند فیلم، سریال یا موسیقی، ذهن خود را آماده یادگیری زبان بکنید.
تمرکز کردن
ترکیب هر کاری با تمرکز میتواند باعث به نتیجه رسیدن بهتر و سریعتر شود و استفاده از تکنیک پومودرو بهترین انتخاب برای رسیدن به تمرکز است. در این تکنیک، فرد یک تایم مشخصی را برای انجام کاری در نظر میگیرد و در آن زمان تمام فکر خود را برای آن کار صرف میکند. با تمام شدن تایم میتواند به کار دیگری بپردازد و اگر در این بین به کار دیگری مشغول شدند، باید از اول تایمر را شروع کنند تا با تمرکز کافی کار خود را تکمیل نمایند.
غرقه سازی
همانطور که قبلا گفته شد، یادگیری زبان با ضمیر ناخودآگاه فقط در صورتی امکان پذیر است که شبانه روز در محیط آن زبان قرار بگیرید و به گونهای خود را در آن غرق کنید. البته این غرقه سازی قرار نیست با زندگی کردن در یک کشور انگلیسی زبان اتفاق بیفتد و میتوانید با کارهایی مانند دنبال کردن اخبار، تماشای فیلم و سریال، پیدا کردن دستورهای آشپزی و موارد دیگر آن را انجام دهید. حتی میتوانید برای تصویرسازی مکالمه با دیگران، با خود در آینه صحبت کنید و پس از گذشت مدتی، نتیجه ان را ببینید.
یادگیری چند رسانه ای
منظور از یادگیری چند رسانهای، استفاده از همزمان از چند حواس برای یادگیری است. به طور مثال اگر شما همواره اخبار را به صورت متن انگلیسی دنبال میکردید؛ میتوانید برای تنوع و یادگیری بهتر از ویدیو و پادکست خبری نیز کمک بگیرید. استفاده از یادگیری چند رسانهای باعث میشود مطالب بهتر و قویتر در ذهن ثبت شوند و حالتی سرگرم کننده برای شما دارد.
استفاده از منبع قابل فهم
برای یادگیری زبان دوم با ضمیر ناخودآگاه، منابع و ورودیهای مختلفی وجود دارند که هر کدام روش مختلفی را برای تقویت مهارتها دارند؛ اما باید قابل درکترین ورودی را برای یادگیری استفاده کنید تا یادگیری شما با کیفیت بالا صورت بگیرد. در بین منابع موجود، داستان و آهنگ جزو ورودیهای قابل فهم برای اکثر افراد هستند.
فکر کردن
یکی از بهترین روشها برای یادگیری زبان به صورت ناخودآگاه (subconscious)، فکر کردن با آن زبان است. شما در هر ثانیه با زبان مادری خود به موضوعات مختلف فکر میکنید بدون آن که بخواهید. پس اگر ذهن خود را عادت بدهید که با زبان دوم فکر کند؛ با گذشت زمان این کار به صورت ناخودآگاه انجام میشود. ترفندهای زیر میتواند شما را در این راه کمک کند:
- اشیا اطراف خود را مدام به انگلیسی بگویید
- اگر کلمهای را به خاطر نیاوردید؛ آن را توصیف کنید
- اتفاقها و برنامههای خود را برای دیگران تعریف کنید
تکرار کردن
به نظر شما چه عاملی باعث میشود که یک تایپیست بتواند با سرعت زیادی یک متن را تایپ کند؟ مسلما تمرین و تکرار مداوم. شما تکرار را به هرکاری اضافه کنید، پس از مدتی در آن ماهر میشوید و این امر برای یادگیری زبان دوم با ضمیر ناخودآگاه نیز صدق میکند.
آیا یادگیری زبان با ضمیر ناخودآگاه شدنی است؟
ضمیر ناخودآگاه انسان، بخشی است که اطلاعات یک موضوع در آن ذخیره شده و انسان آنها را به یاد میآورد؛ حتی اگر این ذخیره سازی و به یاد آوردن، اختیاری نباشد. هر چیزی که در این ضمیر قرار بگیرد، پس از مدتی به صورت خودکار و بدون فکر کردن، در زندگی انسان دیده میشود؛ به طور مثال بچههایی که بدون هیچ آموزشی میتوانند زبان مادری را کامل صحبت کنند، در ضمیر ناخودآگاه خود این زبان مادری را بدلیل قرار گرفتن در محیط و تکرار روزانه آن دارند یا پیانیستی که بدون نگاه کردن به کلیدهای پیانو، قطعهای را مینوازد نیز بدنبال تمرین زیاد، یادگیری پیانورا وارد ضمیر ناخودآگاه خود کرده است.
یادگیری زبان با ضمیر ناخودآگاه نیز به همین صورت انجام میشود. فرد با تعیین روش یادگیری و برنامه ریزی برای آن، بخش اعظم زندگی خود را با زبان انگلیسی پر کرده و با تکرار و تمرین روزانه، آن را مانند زبان مادری وارد منطقه ناخودآگاه ذهن خود میکند.